رشد اینشورتکها در ایران بیمه را به صفحه موبایل آورده است: خرید آنلاین بیمه موبایل، بیمه حوادث یکروزه یا چندماهه و بستههای خرد که با چند کلیک فعال میشوند. نتیجه؟ تجربهای سبک، فوری و «مصرفی» که به زبان اقتصاد دیجیتال حرف میزند. اما همزمان، یک پرسش جدی پیش روی صنعت قرار میگیرد: وقتی سهم بیمههای زندگی و پسانداز در سبد بازار همچنان پایین است، آیا میل فزاینده به بیمههای خرد، ماهیت بیمه را از «ابزار تأمین آتیه» به «کالای مصرفی دیجیتال» تغییر نمیدهد؟
دادههای رسمی نشان میدهد وزن بیمههای زندگی در ایران هنوز حولوحوش یکهفتم پرتفوی صنعت میچرخد؛ در حالی که زیستجهان دیجیتال—با ضریب نفوذ بالای اینترنت و انفجار تراکنشهای خرد—به نفع فروش محصولات کوچکمقیاس عمل میکند. این گزارش با رویکرد جامعهشناختی و انتقادی، پیامدهای این تغییر مسیر را واکاوی میکند: از کالاییسازی ریسک و مالیشدن زندگی روزمره تا شکافهای جدید در «عدالت بیمهای».
حرکت بازار به سمت پوششهای کوتاهمدت مصرفی
بازار بیمه ایران در سالهای اخیر شاهد موجی از محصولات «ارزان، ساده و لحظهای» بوده است؛ محصولاتی که با الگوریتمهای قیمتگذاری، احراز هویت برخط و پرداخت درونبرنامکی، هزینه مبادله را پایین میآورند و درگاههای فروش دیجیتال را پُررونق میکنند. اما ساختار کلان بازار یادآور یک تناقض است: طبق گزارش بر مبنای دادههای بیمه مرکزی، سهم بیمههای زندگی در پرتفوی سال ۱۴۰۱–۱۴۰۲ حدود ۱۴–۱۵ درصد ثبت شده؛ فاصلهای معنادار با استانداردهای جهانی که معمولاً سهمی نزدیک یا فراتر از ۵۰ درصد برای زندگی گزارش میکنند. چنین ترکیبی نشان میدهد بازار، بیش از «پسانداز و آتیه»، به سمت «پوششهای کوتاهمدتِ مصرفی» وزن گرفته است.
از منظر ساخت اجتماعی تقاضا، باید زمینه دیجیتال ایران را دید: نفوذ اینترنت در حدود چهار پنجم جمعیت برآورد شده و شمار اتصالهای موبایلی در آغاز ۲۰۲۴ معادل ۱۶۳ درصد جمعیت بوده است؛ یعنی اکوسیستمی آماده برای توزیع سریع محصولات خرد از مسیر اپلیکیشنها و پلتفرمها. در چنین بستری، تراکنشهای کارتمحور شاپرک ماهانه به میلیاردها تراکنش میرسد؛ اعدادی که فرهنگ پرداخت خرد و خرید لحظهای را نهادینه کرده و مدلهای فروش «کلیک-برای-پوشش» را تقویت میکند. این ترکیبِ «دسترسی گسترده + پرداخت خرد» بهطور طبیعی سبد محصول را به سمت بیمههای کوچکمقیاس هل میدهد.
کالاییسازی ریسک
این تغییر، مصداق «کالاییسازی» است: ریسکهای پراکنده زندگی روزمره (شکستگی صفحه موبایل، یک سفر کوتاه، یک رویداد جمعی) به بستههای دیجیتالِ استانداردشده تبدیل و در کانالهای تبلیغاتی و تجربه کاربری روان، چون هر کالای مصرفی دیگری فروخته میشوند. در این منطق، «زمان» نیز قطعهقطعه و فروخته میشود: پوشش ۷روزه، ۳۰روزه، یکروزه. پیامد اول، «لحظهای شدن» رابطه بیمهگر–بیمهگزار و فرسایش پیوند بلندمدت است؛ پیوندی که در بیمههای زندگی، کارکرد پساندازی، امنیت ذهنی بیننسلی و تجهیز پسانداز ملی ایجاد میکند.
پیامد دوم، «مالیشدن» زیست روزمره است: سنجشپذیری دائمی رفتارها برای قیمتگذاری لحظهای (از سفرهای شهری تا فعالیت بدنی) میتواند به سوگیریهای الگوریتمی، دستهبندیهای پرخطا و محرومیتهای پوششی منجر شود؛ بهویژه برای گروههای پرریسک یا کمدرآمد که دادهی باکیفیت کمتر و قدرت چانهزنی پایینتری دارند. اگر قواعد «شفافیت الگوریتمی» و «دادهمحوری مسئولانه» وضع نشود، عدالت بیمهای قربانی بهینهسازیهای کوتاهمدت میشود. همزمان، گزارشهای بازار نشان میدهد اندازه بازار اینشورتک ایران هنوز کوچک اما فوقسریعالرشد است؛ وضعیتی که خطر «اثر قفلشدگی» به مدلهای سودآور-خرد را تشدید میکند و انگیزه برای ورود جدی به بیمههای زندگی و بازنشستگی را کاهش میدهد.
با این همه، پاسخ سیاستی «نه بازگشت به گذشته» است و «نه رهاسازی کامل بازار». چند محور عملی:
- اصلاح مشوقها: اعتبار مالیاتی برای حقبیمههای زندگی خانوار و امتیاز سرمایهگذاری بلندمدت در نسبتهای توانگری؛ تا هزینه فرصتِ عرضه محصولات پساندازی کاهش یابد.
- تنظیمگری داده و الگوریتم: الزامات حسابرسیپذیری مدلهای قیمتگذاری و حقِ توضیح برای بیمهگذاران؛ بهویژه در محصولات خرد مبتنی بر داده رفتاری.
- طراحی «خُردِ پیوسته»: پیوند دادن بیمههای خرد با مسیرهای پسانداز—مثلاً هر خرید پوشش کوتاهمدت، شارژ خودکارِ یک «کیفپول آتیه» با کارمزد ترجیحی؛ تا مصرف لحظهای به سرمایهگذاری تدریجی گره بخورد.
- نوآوری فراگیر: ترغیب مشارکت اپراتورها و فینتکها در محصولات زندگیِ کمتیراژ اما مقیاسپذیر، با APIهای استاندارد و مدلهای مشارکت ریسکی؛ همان زیرساختی که اکنون فروش خرد را توانمند کرده، میتواند به کانال توزیع آتیه نیز بدل شود. تجربه بازارهای نوظهور هم نشان میدهد میکروبیمه، اگر درست طراحی شود، میتواند پل دسترسی طبقات کمدرآمد به پوششهای معنادار باشد—نه صرفاً کالایی مصرفی.
ایران امروز یک «اقتصاد پرداخت خردِ پُرتراکنش و پلتفرمی» دارد؛ و این، بهطور طبیعی، فروش بیمههای خرد را تقویت میکند. اما اگر سیاستگذار و صنعت، عمداً وزن محصولات زندگی و پسانداز را بالا نبرند، بیمه از نهادی برای «توزیع ریسک و ساختن آینده مالی» به «کالای مصرفی دیجیتالِ لحظهای» فروکاسته میشود.
راه حل، نه کندکردن نوآوری دیجیتال، بلکه توسعه بیمههای زندگی با تکیه بر همان زیرساختهای دیجیتال و کارتمحور، مشروط به شفافیت الگوریتمی و طراحیهای پیوسته که مصرف را به پسانداز و امنیت گره بزند. تنها در این صورت، اینشورتک به جای کالاییسازی صرفِ ریسک، به «توانمندسازی آتیه» برای خانوار ایرانی تبدیل میشود.
