زنان کشاورز در ایران، در سایه تبعیضهای جنسیتی، طبقاتی و جغرافیایی، بخش بزرگی از نیروی کار روستایی را تشکیل میدهند، اما غالباً در تاریکخانه نادیده گرفته شدهاند. آنها در مشاغلی با دستمزد پایین، بدون قرارداد رسمی و در شرایط دشوار و غالباً غیر بهداشتی مشغول به کارند. این گروه از زنان، که بهطور عمده در فعالیتهای کشاورزی، دامداری، و تولید محصولات کشاورزی روستایی فعال هستند، از حمایتهای قانونی، بیمهای و اجتماعی محروماند و از این رو با چالشهای اقتصادی و اجتماعی سنگینی مواجهاند.
زنان کارگر غیررسمی در ایران بهویژه در بخشهای کشاورزی و روستایی، یکی از آسیبپذیرترین اقشار جامعه هستند که بهدلیل شرایط دشوار کاری، نابرابریهای جنسیتی، و عدم دسترسی به حمایتهای قانونی و بیمهای با مشکلات فراوانی مواجهاند. این زنان، بهطور عمده در مشاغل کمدرآمد، بدون قراردادهای رسمی و مزایای قانونی مشغول به کار هستند، و بهدلیل عدم شمول بیمههای اجتماعی، از خدمات حمایتی و درمانی محروماند.
از سوی دیگر، شرایط بد کاری در این بخشها، منجر به بروز مشکلات بهداشتی و سلامتی متعددی برای این گروه میشود که اغلب در سایه فقدان منابع مالی و وقت برای درمان، به مصرف داروهای مسکن یا حتی مواد مخدر برای تسکین دردها میانجامد. در این گزارش، وضعیت اشتغال زنان کارگر غیررسمی در ایران، مشکلات و چالشهای آنها در زمینه بیمه و سلامت بررسی میشود.
کارگران زن غیررسمی، در تقاطع تبعیضها
زنان کارگر غیررسمی به زنانی گفته میشود که در فعالیتهای اقتصادی مشارکت دارند، اما تحت پوشش قوانین حمایتی کار و بیمههای اجتماعی قرار ندارند. این زنان اغلب در مشاغل موقت، فصلی، بدون قرارداد رسمی یا در خانه و خانواده فعالیت میکنند و فاقد امنیت شغلی، درآمد ثابت و مزایای قانونی هستند. در حوزه کشاورزی، زنان روستایی که در مزارع خانوادگی کار میکنند، محصولات غذایی تولید میکنند، دام نگهداری میکنند، در برداشت محصول مشارکت دارند یا لبنیات تولید میکنند، اغلب در شمار کارگران غیررسمی محسوب میشوند. این گروه شامل کولبران آب، گلهداران زن، کارگران جمعآوری محصولات کشاورزی، زنانی که در خانههای روستایی کارهای درآمدزا میکنند (مانند پنیرسازی، دوغ، کره)، کارگران فصلی در گلخانهها یا شالیزارها، و حتی زنانی است که در بازارهای محلی کالا میفروشند. آنها اغلب در زنجیرههای تأمین رسمی به رسمیت شناخته نمیشوند و در آمار اشتغال رسمی ثبت نمیگردند.
با توجه به جنسیت، طبقه اجتماعی و سکونت در مناطق محروم، این زنان در تقاطع تبعیضها قرار دارند و در معرض بیشترین خطرات اقتصادی و اجتماعی هستند. در نبود سازوکارهای حمایتی کافی، زنان کارگر غیررسمی اغلب بار دوگانهای از مسئولیتهای تولیدی و مراقبتی (خانهداری و نگهداری از کودکان و سالمندان) را همزمان به دوش میکشند و در موارد زیادی، در چرخه فقر و بیثباتی مزمن گرفتار میشوند.
وضعیت اشتغال زنان کارگر غیررسمی در ایران
زنان کارگر غیررسمی در ایران بخش عمدهای از نیروی کار را تشکیل میدهند، اما وضعیت شغلی این گروه معمولاً نادیده گرفته شده است. طبق آمارهای مرکز آمار ایران، بیش از ۶۰ درصد از زنان روستایی در ایران در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند و بهطور معمول، بیشتر این زنان در مشاغل غیررسمی فعالیت میکنند. این مشاغل شامل فعالیتهایی مانند کولبری، نگهداری از دام، کار در مزارع، تولید محصولات لبنی، و دیگر مشاغل با دستمزد پایین و بدون مزایای بیمهای است. بسیاری از این زنان با توجه به عدم ثبت قراردادهای رسمی، از حمایتهای قانونی و بیمهای بیبهرهاند.
مشاغل غیررسمی در بخش کشاورزی، بهویژه در مناطق روستایی، معمولاً شامل کارهای فصلی و پراکنده است که قرارداد کاری در آنها ثبت نمیشود. این وضعیت موجب میشود که بسیاری از زنان از بیمه تأمین اجتماعی و بیمه درمانی محروم بمانند. بهطور مثال، بسیاری از کارفرمایان در بخش کشاورزی بهویژه برای زنان، از ثبت رسمی قراردادهای کاری خودداری میکنند تا از پرداخت هزینههای بیمهای و دیگر مزایای قانونی معاف شوند. این امر باعث شده است که این زنان در برابر خطرات اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی کاملاً آسیبپذیر باشند.
بر اساس قانون کار ایران، کارگران فصلی و روزمزد، از جمله زنان کشاورز، باید تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی قرار گیرند. در عمل، بسیاری از زنان کشاورز به دلیل نبود قرارداد رسمی و آگاهی محدود از حقوق خود، از این مزایا بهرهمند نمیشوند.زنان حدود ۱۸٪ از نیروی کار کشاورزی در ایران را تشکیل میدهند. با این حال، بسیاری از آنها به دلیل نبود قرارداد رسمی، در آمارهای رسمی به عنوان “خانهدار” ثبت میشوند و از حقوق قانونی محروم میمانند.
همچنین زنان کشاورز بهطور متوسط تنها ۵۴٪ تا ۶۰٪ دستمزد مردان را دریافت میکنند. برای مثال، در برخی مناطق، زنان میوهچین روزانه حدود ۴۲ هزار تومان دریافت میکنند، در حالی که مردان برای همان کار ۷۷ هزار تومان میگیرند. این در صورتی است که بیشتر زنان کشاورز، بهویژه در مناطق روستایی مانند گیلان و دزفول، فاقد بیمه تأمین اجتماعی هستند. حتی در مواردی که انجمنهای صنفی تشکیل شدهاند، مانند دزفول، زنان هنوز از مزایایی مانند بیمه، بازنشستگی و حق اولاد بهرهمند نیستند.
نظام بیمهای در برخورد با زنان کارگر غیررسمی
یکی از اصلیترین مشکلات زنان کارگر غیررسمی، بهویژه در بخش کشاورزی، عدم پوشش مناسب بیمهای است. بر اساس آمارهای تأمین اجتماعی، بیش از ۳۵ درصد از نیروی کار کشور بهصورت غیررسمی مشغول به کار هستند که بخش عمدهای از آنها را زنان تشکیل میدهند. در این بین، بسیاری از کارگران غیررسمی از جمله زنان کارگر کشاورز از پوشش بیمهای محروماند. این گروه عمدتاً بهدلیل عدم ثبت قرارداد رسمی و مشکلات مدیریتی، از مزایای قانونی مانند بیمه تأمین اجتماعی، بیمه درمانی و حقوق بازنشستگی بهرهمند نمیشوند.
برخی از کارفرمایان نیز بهمنظور کاهش هزینهها و پرهیز از پرداخت حق بیمه، کارگران خود را بهصورت غیررسمی استخدام میکنند. این مسئله موجب شده که زنان کارگر در بسیاری از مشاغل غیررسمی، نتوانند از حمایتهای قانونی و بیمهای بهرهمند شوند. در واقع، اگرچه بسیاری از این زنان بهطور روزمره در مشاغل پرخطر و دشوار فعالیت میکنند، اما از حق بیمه تأمین اجتماعی و دیگر خدمات حمایتی محروم هستند. همچنین، بسیاری از این زنان بهدلیل عدم آگاهی از حقوق خود، قادر به مطالبه بیمه یا دستمزد منصفانه نیستند.
وضعیت بهداشت و سلامت زنان کارگر کشاورز
یکی از بزرگترین مشکلات زنان کارگر کشاورز، شرایط کاری سخت و سلامت آسیبدیده آنها است. بسیاری از زنان کارگر در بخش کشاورزی بهویژه در روستاها، با مشکلات بهداشتی و سلامتی متعددی روبهرو هستند که ناشی از کار طولانیمدت در شرایط نامناسب و تماس مداوم با مواد شیمیایی است. بسیاری از این زنان بهدلیل استفاده از سموم و کودهای شیمیایی در مزارع، دچار مشکلات تنفسی، پوستی و حتی بیماریهای داخلی مانند سرطان میشوند. یکی از مشکلات رایج این زنان، زخمهای انگشتان و عفونتهای ناخن است که ناشی از تماس مداوم با سموم کشاورزی است.
علاوه بر این، ایستادن طولانیمدت در مزارع یا خم شدن برای انجام کارهای کشاورزی میتواند منجر به دردهای مفصلی، مشکلات ستون فقرات و بیماریهای اسکلتی شود. مشکلات گوارشی نیز بهدلیل خم شدن طولانیمدت در مزارع و برداشت محصولات کشاورزی، یکی دیگر از مشکلات شایع در بین زنان کارگر کشاورز است. این مشکلات، بهویژه در شرایطی که زنان بهدلیل نبود امکانات درمانی و هزینههای بالای درمانی نمیتوانند بهطور مؤثر درمان شوند، به مشکلات مزمن تبدیل میشود.
در بسیاری از موارد، زنان کارگر کشاورز بهدلیل ناتوانی در پرداخت هزینههای درمانی، به استفاده از مسکنهای قوی و کورتونها برای کاهش دردهای مزمن خود روی میآورند. این داروها ممکن است بهطور موقت درد را تسکین دهند، اما در بلندمدت میتوانند به مشکلات بهداشتی جدیتری منجر شوند. علاوه بر این، برخی از این زنان بهدلیل ناتوانی در درمان مشکلات مزمن خود، به استفاده از مواد مخدر مانند کدئین یا تریاک روی میآورند تا بتوانند دردهای جسمی خود را تحمل کنند و به کار خود ادامه دهند.
نتیجهگیری و پیشنهادات اصلاحی
بهطور کلی، وضعیت زنان کارگر غیررسمی، بهویژه در بخش کشاورزی و روستایی، نیازمند اصلاحات اساسی در سیستم بیمهای و حمایتهای اجتماعی کشور است. این زنان، که بخش عمدهای از نیروی کار کشاورزی را تشکیل میدهند، باید از حمایتهای قانونی و بیمهای مناسب برخوردار شوند تا بتوانند از امنیت شغلی، درمانی و بازنشستگی بهرهمند شوند.
در این راستا، لازم است که دولت بهطور جدی به بیمه کردن زنان کارگر غیررسمی بپردازد و مکانیزمهای قانونی برای ثبت قراردادهای رسمی و شفافسازی شرایط کاری در بخش کشاورزی و دیگر مشاغل غیررسمی فراهم کند.برای بهبود وضعیت زنان کشاورز، راهکارهایی نظیر آموزش حقوق شغلی، الزامی کردن بیمه برای کارفرمایان، اصلاح ساختار مالکیت زمین، و گسترش پوشش صندوقهای حمایتی میتواند مؤثر باشد. نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، و رسانهها نقش مهمی در افزایش آگاهی عمومی و فشار برای اجرای قوانین دارند. در غیر اینصورت، این قشر زحمتکش همچنان در حاشیه خواهد ماند، بدون اینکه سهم واقعی آنها در تولید و امنیت غذایی کشور به رسمیت شناخته شود.