لیدا هادی، سردبیر فرابیمه/ هشدار درباره سناریوی زلزله ۷.۴ ریشتری تهران، بیش از آنکه یک پیشبینی علمی باشد، تلنگری جدی به ساختار مدیریت ریسک در کشور است. تجربه زلزلههای بزرگ نشان میدهد که لحظه وقوع زمینلرزه پایان بحران نیست؛ بحران واقعی از فردای آن روز آغاز میشود، زمانی که خانوادهها با خانههای ویران، کسبوکارها با داراییهای از بینرفته و دولت با انبوه مطالبات مالی مواجه میشود. در این نقطه، بیمه از یک خدمت اختیاری به یک ضرورت حیاتی تبدیل میشود.
در غیاب پوشش بیمهای، خسارت زلزله مستقیماً به دارایی خانوار منتقل میشود. خانهای که سالها برای آن پسانداز شده، در چند ثانیه نابود میشود و خانواده ناچار است برای بازسازی یا اسکان موقت، به فروش داراییها یا بدهیهای پرریسک متوسل شود. این مسیر، بسیاری از خانوارها را برای سالها از چرخه اقتصادی خارج میکند. بیمه آتشسوزی با پوشش زلزله، این شوک را تعدیل میکند و اجازه میدهد خانواده بهجای فروپاشی مالی، مسیر بازسازی را با حداقل ثبات طی کند.
اثر بیمه به سطح خانوار محدود نمیماند. زلزله بزرگ در تهران بهمعنای توقف همزمان هزاران واحد صنفی، تولیدی و خدماتی است. اگر این کسبوکارها پشتوانه بیمهای نداشته باشند، تعطیلی موقت به ورشکستگی دائمی تبدیل میشود و موج بیکاری و رکود، ابعاد بحران را چند برابر میکند. بیمه، سرمایه لازم برای بازگشت سریعتر به چرخه فعالیت را فراهم میکند و مانع از آن میشود که یک حادثه طبیعی به بحران اقتصادی ملی بدل شود.
تصور رایج اتکای کامل به دولت، در سناریوی زلزلهای با این ابعاد، واقعبینانه نیست. حجم خسارت بهقدری گسترده است که هیچ بودجه عمومیای توان جبران آن را ندارد. کمکهای دولتی معمولاً محدود، زمانبر و نابرابر توزیع میشوند و بازسازی بدون مشارکت جدی بخش خصوصی سالها به طول میانجامد. تجربه کشورهای زلزلهخیز نشان میدهد تنها جوامعی توانستهاند سریعتر بازسازی شوند که پیش از بحران، نظام بیمه فاجعهمحور را جدی گرفتهاند. در ایران نیز نقش نهاد ناظر مانند بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران در توسعه چنین نظامی تعیینکننده است، اما این مسیر بدون مطالبه عمومی و آگاهی اجتماعی به نتیجه نمیرسد.
مسئله اصلی این است که بیمه زلزله هنوز در ذهن بسیاری از شهروندان بهعنوان هزینهای غیرضروری تلقی میشود، در حالی که ماهیت بیمه نه پیشبینی حادثه، بلکه مدیریت پیامد آن است. همانطور که هیچکس زمان تصادف را نمیداند اما کمربند ایمنی میبندد، بیمه نیز برای زمانی است که نمیدانیم حادثه چه وقت رخ میدهد، اما میدانیم اگر رخ دهد، ویرانگر خواهد بود. حقبیمهای که امروز پرداخت میشود، در واقع بهای حفظ ثبات زندگی در فردای بحران است.
در نهایت، زلزله احتمالی تهران آزمونی برای میزان بلوغ تصمیمگیری اقتصادی و اجتماعی کشور خواهد بود. مقاومسازی و آموزش ضروریاند؛ اما بدون سپر مالی، جامعه در برابر پیامدهای پسابحران بیدفاع میماند. بیمه آتشسوزی و زلزله، ستون پنهان این سپر است؛ ستونی که اگر امروز جدی گرفته نشود، فردا جای خالیاش با هزینهای بهمراتب سنگینتر احساس خواهد شد.
