تصادفات جاده‌ای

اگر هواپیما بود، کشور می‌ایستاد؛ جاده که باشد، عادی است! / تحلیل نگاه مسعود پزشکیان به بحران ایمنی جاده‌ای

https://faraabime.com/?p=3509

لیدا هادی، سردبیر فرابیمه / اظهارنظر مسعود پزشکیان درباره آمار تلفات جاده‌ای ــ «مثل اینکه هر روز یک هواپیمای مسافربری سقوط کند» ــ صرفاً یک جمله احساسی یا مقایسه اغراق‌آمیز نیست؛ این گزاره حامل یک چارچوب فکری مشخص در مواجهه با مسئله‌ای مزمن در حکمرانی ایران است: عادی‌سازی فاجعه.

شکستن عادت «عادی‌سازی مرگ»

در سال‌های اخیر، عدد ۱۷ هزار کشته تصادفات به یک «عدد ثابت» در گزارش‌ها تبدیل شده؛ عددی که تکرار شده، دیده شده، اما دیگر حساسیت عمومی و تصمیم‌ساز برنمی‌انگیزد. پزشکیان با تشبیه آن به سقوط روزانه یک هواپیمای مسافربری، عمداً یک شوک ذهنی ایجاد می‌کند تا نشان دهد:

  • ما با یک بحران روزمره اما پنهان مواجه‌ایم
  • تفاوت تصادف جاده‌ای با سقوط هواپیما فقط در «پراکنده بودن مرگ» است، نه در عمق فاجعه

این نگاه، تلاشی است برای خارج کردن مسئله از وضعیت «نرمالِ غلط».

انتقال مسئله از «فنی» به «حاکمیتی»

تصادفات جاده‌ای معمولاً به خطای انسانی، کیفیت خودرو یا فرهنگ رانندگی تقلیل داده می‌شوند. اما در بیان پزشکیان، مسئله از سطح فردی عبور می‌کند و به سطح مسئولیت حاکمیت می‌رسد:

  • اگر هر روز یک هواپیما سقوط می‌کرد، آیا فقط به خلبان می‌گفتیم «بهتر بران»؟
  • یا کل زنجیره سیاست‌گذاری، نظارت، استاندارد، آموزش و پاسخگویی زیر سؤال می‌رفت؟

این قیاس، تصادفات را از «حادثه» به «نقص سیستم» ارتقا می‌دهد.

نشانه‌ای از نگاه داده‌محور و سلامت‌محو

پزشکیان به‌عنوان پزشکی که سال‌ها در حوزه سلامت عمومی بوده، مرگ‌های قابل پیشگیری را شکست سیستم سلامت و سیاست‌گذاری می‌داند. در این نگاه:

  • ۱۷ هزار کشته، یک آمار نیست؛ یک شاخص ناکارآمدی است
  • تمرکز از «واکنش بعد از حادثه» باید به «پیشگیری سیستماتیک» منتقل شود

این دقیقاً همان منطقی است که در اپیدمیولوژی و سلامت عمومی وجود دارد.

پیام پنهان به ساختار تصمیم‌گیری

این جمله، مخاطبش فقط افکار عمومی نیست؛ پیام مستقیمی به بدنه دولت و نهادهای مرتبط دارد:

  • پلیس، وزارت راه، خودروسازان، نظام استاندارد، آموزش‌وپرورش
  • همه در یک زنجیره مسئولیت مشترک‌اند، نه جزایر جدا از هم

به زبان ساده؛ پزشکیان دارد می‌گوید اگر این عدد تغییر نکند، یعنی ما داریم شکست را مدیریت می‌کنیم، نه بحران را حل.

تغییر زاویه دید، نه فقط تغییر عدد

اهمیت این جمله در خود عدد ۱۷ هزار نیست؛ در زاویه دید رئیس‌جمهور است. زاویه‌ای که:

  • مرگ‌های تدریجی را به اندازه فجایع ناگهانی جدی می‌گیرد
  • مسئولیت را از فرد به سیستم منتقل می‌کند
  • و مسئله تصادفات را از حاشیه اخبار به متن حکمرانی می‌آورد

اگر این نگاه به سیاست‌گذاری اجرایی ترجمه شود، می‌تواند نقطه شروعی برای پایان یکی از پرهزینه‌ترین بحران‌های خاموش کشور باشد؛ اما اگر در حد جمله بماند، خودش به بخشی از همان عادی‌سازی تبدیل خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *